سلام بچه‌های قشنگم! خدا می‌دونه چقدر دلم براتون تنگ شده‌بود. *چشمای‌ستاره‌پرت‌کن* راستش رو بخواید این روزا استرس، ترس، و ناتوانی زیادی رو تو خودم حس می‌کنم و همه‌ی اینا باعث می‌شن نوشتن برام سخت و سخت‌تر بشه. ولی خب. دلم برای بلاگستان تنگ شده‌بود جدا. هر چند همتون رو می‌خوندم و فقط دستم به کامنت دادن نمی‌رفت. می‌خوندم که زهرای بهارنارنجم دلش غصه‌دار بود و نمی‌تونستم برای تسکینش چیزی بگم. می‌دیدم که لامین برگشته اما نمی‌تونستم اظهار خوشحالی کنم. منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بارون دلم خواست! مجله اینترنتی سلامت وایکینگی با لپ های گل انداخته Step by step driving education سرزمینم کنکوراز Viviennegb00slr page یدکی مارکت فروشگاه سبزمیهن